پاکترین و خالصانه ترین درودهای من پیشکش شما مردمان پاک و پرغرور نشسته در بلوچستان
ارسال شده توسط سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
پاینده ایران
شما مردمان با صفا وغیرتمند که رشته های پیوند همه ایرانیتان را با مردمان و هم تباران بلوچ آنسوی مرز پاسداشته اید.چهره های آفتاب دیده ی شما آیتیست از دل پرمهر و با صفایتان ،شما مرزداران دلاور که سخت می کوشید و اندک بهره مندید،شما پاسداران ایران زمین در سخت ترین شرایط وحساسترین مناطق!
خدا را پاسگذارم که فرصتی به من داد تا بتوانم از نزدیک با شما مردمان آزاده قریب یکسال زندگی کنم .برای انجام خدمت مقدس سربازی ،مسوولین ،مرا به دیار پاک شما به پادگان شهر خاش به زعم خود تبعید کردند،اما بحق غم غربت و رنج دوری هیچگاه در پرتو محبتهای شما به سراغم نیامد.در کنار فزندان پرمهرشما، فرزندان بلوچستان ،بهترین لحظات زندگیم رقم خورد.از نزدیک دیدم چگونه به آئین زندگی می کنید اما به سختی!چگونه تامین ملزومات زندگی و امرار معاش در پس دژ بی تدبیری مسوولین تیرهای جفا و بلا بر سرتان می باراند ،سفره ها خالی اما دستهای گشاده و دلهای راضی!
بلوچستان سرزمین شریفی است،اما افسوس که متناسب با ظرفیتها و نامش به مانند سایر نقاط ایران اما شدیدتر ،رشد و توسعه ی نداشته است.سابق بر این اگر می شنیدم مردمان بلوچستان گندم،انار،خرما،سیب و ... در آنجا بعمل می آورند برایم باور کردنش سخت بود،اماچون از نزدیک دیدم و دانستم چه استعدادهایی در آن دیار نهفته است اگر چه منطقه دچار کم آبی حادی شده است.در کنار بی آبی که آسیب سخت به کشاورزی زده و تقریبا دامداری هم بی رونق شده است،از صنعت و عمران هم خبری نیست نه کارخانه ی قابل توجهی برقرار است و نه صنعتی دایر.در این بین برخی جوانان گاها تازه داماد با هزار امید در میان تنگناها و ضرورتها به اندک قاچاق گازوئیل دل بسته اند تا امور عائله ی خود را در میان رگبار و گلوله ها تمشیت کنند!واقعا تراژدی غم انگیزی است.
فرزندان تفتان سخت می کوشند، در میان خط می کوشند، با توکل به خدا مومنانه می کوشند اما زندگی با چهره ای خشن در آنجا ظاهر شده است.نا امنی که منشاء بخشی از آن تنیجه وضعیت پاکستان و افغانستان و بخشی دیگر اعمال تبعیضهای نارواست مشکلات را دوچندان کرده است.همه اینها را دیدم یعنی بخشی از آنچه هست دیدم اما علیرغم همه اینها بر این باورم که بلوچستان توان بالایی در درک رسالت تاریخی امروز فرزندان ایران دارد.یادم نمی رود سوار ماشین جوان بلوچی شدم که چون سرسخن باز شد،با عشق و حرارت از آرش کمانگیر و تیر او و وحدت ایرانزمین صمیمانه و با حسرت و افتخار سخن می راند; به راستی سبب مباهات بود.سردمداران و ریش سفیدان آنجا را مردمانی دانا با بینش ژرف و آگاه به راز و رمز حیات ایران دریافتم .
ای والاتباران بلند نظر بیائیدبا هم برای میهن خویش بکوشیم ،رسالت خویش را دریابیم و مومنانه به آن عمل کنیم.با من و تو وما میهنمان رختی زیبا به تن قامتش که دیریست خمیده ،تنش خسته و رمقش پریده; کمر راست می کند.
نهضت ما هم آئین سروری است،آئین ضد بردگی و ویرانی.نهضت ما آئین زندگی است،آئین آبادانی ،آئین پاسداری از کرامات انسانی.
شما ای آزادگان والا سرشت،دستهای پرتوان و قلبهای پاکتان شایسته ی درفش آزادگی و یکپارپگی و آبادی ایران زمین است.خود را دریابید و بدان سوی راه بپوئید.
صمیمانه ترین درودهای من نثار شما مردمان آزاده باد!
پاینده ایران- حجت کلاشی